مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:46092 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:3081

رابطه شناخت حسي با عقلي چيست؟
گاهي انسان در پرتو يك شناخت حسي، به يك شناخت عقلي دست مييابد، و تصور فرد، مايه تصور مفهوم كلي ميگردد، و اين دو نوع تصور، از نظر ذات و ماهيت با هم تبايني ندارند، چيزي كه هست، معلوم انسان در شناخت دوّم، تعالي و برتري پيدا كرده و توسعه و تعميم مييابد. براي نمونه به دو نوع مثال كه يكي مربوط به تصور و ديگري مربوط به تصديق است توجه فرماييد.
انسان در چشمانداز خود افرادي را از يك نوع مانند انسان ميبيند، در هر نوع با افراد خاصي روبرو ميگردد كه براي خود ويژگيهاي معيّني دارند، همين افراد از انسانها در ذهن، تبديل به شناخت ديگري به نام «مطلق انسان» ميشوند، در اين شناخت افراد مشخص، ويژگيهاي خود را از دست ميدهند، و به يك شناخت نامحدود و بينهايت تبديل مييابند، به گونهاي كه مفهوم كلي انسان براي افراد بينهايت، قابل تطبيق ميباشد. ما نام اين شناخت را به پيروي ازصدرالمتألهين، شناخت متعالي و برتر و تصعيد يافته شناخت نخست ميناميم.
گاهي شناخت حسي ما، يك مفهوم بسيط و پيراسته از هر نوع حكم و تصديق است، سپس همان مفهوم به يك شناخت نامحدود تصوري تبديل ميشود، چنانكه شناخت ما از افراد انسان به يك شناخت تصوري كلي تبديل گرديد. گاهي هم شناخت محدود ما به شكل تصديق و همراه با حكم است، آنگاه همين شناخت محدود به شناخت نامحدود تبديل ميشود و صورت تصديق و كشف قانون پيدا ميكند. مثلاً چند قطعه آهن را در شرايط مختلف در گرماي خاصي آزمايش ميكنيم و آزمايشهاي خود را آنچنان تكرار ميكنيم كه سرانجام مطمئن ميشويم كه انبساط، مربوط به ذات آهن است نه شرايط آن، از اين شناخت محدود به يك شناخت نامحدود پي برده و ميگوييم همه آهنها در تمام نقاط جهان در گرماي خاصي انبساط پيدا ميكنند. آنجا كه شناخت سطحي به صورت مفهوم كلي تبديل ميگردد به آن شناخت «عمقي تصوري» و آنجا كه شناخت حسي به صورت حكم و قانون در ميآيد به آن شناخت «عمقي تصديقي» ميگويند.
در شناخت حسي اعم از تصوري يا تصديقي، كوچكترين معمايي وجود ندارد، شناخت جزئي انسان، معلول رابطه ذهن با خارج است، زيرا انسان ديدگان خود را باز ميكند ميبيند كه اين سالن مستطيل است يا آن كتاب به صورت رقعي و يا جيبي است، تنها علت شناخت آن، همان ارتباط دستگاه ادراكي انسان با خارج ميباشد.
ولي در شناخت تعقلي و فكري، خواه به صورت تصور و يا تصديق معماي بزرگي وجود دارد واشكال مهم اين شناخت، كشف رابطه ميان اين دو شناخت است. كساني كه درباره شناخت رساله و كتاب نوشتهاند به حقيقت اين معما توجه نكردهاند و اگر هم كردهاند در پاسخ آن عاجز و ناتوان ماندهاند، معما در شناخت عقلي اين است كه همه قبول دارند كه وجود شناخت عقلي و تفكري، معلول رابطه ذهن با عين نيست بلكه رابطه عقل با حس ميباشد، در اين صورت چگونه يك شناخت جزئي به شناخت كلي و عمومي تبديل ميگردد، چه عملياتي سبب ميشود كه شناخت محدود، به شناخت نامحدود تبديل گردد. عمل ذهن در اين مورد (تبديل شناخت محدود به نامحدود) شبيه عمل عكاسي است كه از گروه معيني عكس بردارد، آنگاه كه ميخواهد فيلم را در تاريك خانه ظاهر كند گروه ديگري را در آن فيلم داخل كند و مدعي شود كه فيلم ظاهر شده، همان گروه پيشين است كه با دوربين خود، از آنها عكس گرفته است تو گويي عمل ذهن، در اين مورد بسان عمل همان عكاسي است، زيرا ذهن پس از شناخت حسي كه مربوط به عدّه معيني است، عملياتي انجام ميدهد كه شناخت مربوط به گروه محدود را به صورت شناخت نامحدود در ميآورد، به گونهاي كه ميان افراد ناديده، با افراد ديده شده، از نظر اعتبار و ارزش كمترين فرقي وجود ندارد و مفهوم انسان بر انسانهاي ديده شده و يا ديده نشده از آسيائي و استراليائي يكسان صدق ميكند، هم چنانكه قانون انبساط آهن بر آهنهاي فعلي و آهنهاي موجود در گذشته و نابود شده، و آهنهائي كه در آينده وجود پيدا ميكنند يكسان صدق مينمايد، ولي عمل عكاس، يك كار تقلبي و ادعاي او كاملاً بياعتبار خوانده ميشود. در حالي كه عمل ذهن يك عمل صددرصد صحيح و قابل ارزش ميباشد.
فلاسفه اسلامي مانند: بوعلي و خواجه و از فلاسفه غرب مانند: كانت وهگل به اين اشكال عميقاً توجه نموده و در حلّ آن كوشيدهاند هر چند كانت وهگل به حل اشكال موفق نشدهاند، امّا اين راه پرپيچ و خم را رفته و قلههايي را فتح كرده و سرانجام شكست خوردهاند، ولي تلاشهاي آنان هر چند با شكست و اشتباه همراه بوده است، در خور ستايش و تقدير است و اين نوع تلاشهاي توأم با شكست، سرانجام با تلاشهاي ديگران به نتيجه ميرسد.

: آية الله جعفر سبحاني
شناخت در فلسفة اسلامي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.